تربیت پیامبرانه
فطرت ، مانند طبیعت ، پرورش یافتنی و رشد یافتنی است و اگر بدانیم که اساس پرورش فطرت ، طرح پرسش هایی است که طبیعت از آن میگریزد, دیگر جنبه های موجودات انسانی نیز آشکار می شود . بهترین راه گسترش فطرت گرایی ، استقامت در فطرت گرایی است . پیروزی سریع و برق آسا ، هرگز استخوان بندی جامعهی فطرت گرا را مستحکم نمی کند ، بلکه حرکت مستمر و برخورد مناسب با طبیعت گرایی ، شیوه ای بنیادی است که جامعه را برای پذیرش فطرت گرایی آماده می سازد . حرکت پیامبران ، عموماً چنین است که با چیرگی فطرت بر طبیعت ، آغاز به کار می کنند .
از سویی ، در حقیقت ، جذب و دفع ، دو رکن اساسی زندگی بشر به شمار می آیند و به همان مقداری که از آنها کاسته شود ، در نظام زندگی ، خلل جایگزین می شود . در این حالت نیروهایی هستند که بی آنکه قدرت پر کردن خلأها را داشته باشند ، دیگران را به سوی خود جذب می کنند . گروهی نه تنها خلأ را پر نمی کنند ، بلکه بر خلأها می افزایند و انسانها را از خود می رانند . گروه سوم یا بی تفاوتها همچون سنگی در کناری قرار دارند . انسان نیاز دارد که او را دوست بدارند و دوست بدارد و حتی نیاز اینکه دشمن بدارد و او را دشمن بدارند . جذب و دفع چند بعدی ، ویژهی انبیاء و اولیاست . برخی دو بعدی و شعاع آنها در دو سر پیش میرود و برخی ، ابعاد گوناگون پیشروی دارند . میزان ، ارزش کاربرد یک وسیله برای ترغیب و تشویق ، در مقایسه با دیگر وسیله هاست . از کوشش بدون کشش ، کاری ساخته نیست وکشش بدون کوشش نیز به جایی نمیرسد .
الف ـ شیوهی انداز و بشارت و محبت : اسلام ، هم دین جذب و محبت است و هم دفع و نقمت ، اما عنصر محبت ، مودت و رحمت در اسلام و به ویژه تشیع ، دخالت دارد . در عشق و محبت ، سه ویژگی عمده وجود دارد که هم گدازنده است ، هم آمیزنده و هم کامل کننده . اگر چه شیوهی هدایت و انگیزش و دعوت در اسلام ، بر محبت و رحمت و مودت استوار است ، اما دستور قرآن هم نیست که با هر کسی مطابق میل و خوشایند او عمل کنیم و با او طوری رفتار کنیم که لزوماً از ما خوشش بیاید و به سوی ما کشیده شود .
محبت این نیست که هر کس را در تمایلاتش آزاد گذاریم و یا تمایلات او را تأیید کنیم . محبت آن است که با حقیقت توأم باشد ، ولی باید به هوش بود که اصلاح افراد ، در کاستی دادن آنان نیست ، بلکه در تکمیل و افزودن به آنهاست ؛ وظیفه ای که خلقت بر عهدهی انسان قرار داده است ، در جهت مسیر خلقت است ؛ یعنی در راستای تکامل و افزایش ، نه کاستی و کاهش . از این رو در روش تربیت پیامبرانه ، دو اصل عمده ، پدیدار است :
الف : شیوه پیام رسانی و دعوت و امر و نهی : این شیوه که بر پایهی انذار و بشارت و کاربست آنها استوار است ، دست کم در 24 آیهی شریفه در قرآن کریم ، به پیامبر گرامی اسلام هشدار داده است . حضرت باری تعالی با شناختی که از آفریدهی خود دارد ، در راستای پیشگیری از ستیز و ستیهندگی و لجاجت و کفور ، جهول و عنود بودن او ، شیوهی انذار و بشارت را به پیامبر اسلام سفارش می کند :
« پیامبری را نفرستادیم ، مگر آنکه بشارت دهنده و ترساننده یا بیم دهنده بود . » ( انعام ، 48 )
« از این سخنان مخالفان ، غمگین مشو ، که وظیفهی تو ، تنها نصیحت و بیم دهندگی است . » ( هود ، 12 )
« و بگو من فقط بیم دهنده ای آشکارم . » ( حجر ، 89 )
« ما حقایق قرآن را بر تو آسان کردیم ، تا به آن اهل تقوا را بشارت دهی و معاندان لجوج را بیم دهی . » ( مریم ، 97 )
« و ما تو را جز بشارت دهنده و بیم دهنده نفرستادیم . » (فرقان5)
« مأمورم قرآن را بر امت تلاوت کنم ... بگو من جز آنکه از پیمبرانی هستم که برای بیم دهندگی خلق آمده ام، وظیفهیدیگری ندارم.» (نمل، 92) « به من وحی نمیرسد، جز این که من با بیان آشکار بیم دهم.» (ص،70)
« بگو من از رسولان ، نخستین پیغمبر نیستیم که ... با بیان خود ، خلق را آگاه و بیم دهم . » ( احقاف ، 9 )
« یاد آوری کن آنان را که فقط یادآوری کننده ای و نه مصیطر . » (غاشیه 21 و 22 )
آنچه که از آیات یاد شده بر می آید ، این است که ابلاغ و پیام رسانی در راستای هدایت و رهنمونی ، شیوه ای موضع گیرانه ، دفعی ، قهرآمیز ، خشمانه ، پرخاشگرانه ، متولیانه همراه با اهانت و ضرب و شتم نیست . در غیر این صورت ، ابلاغ و پیام رسانی و هدایت نخواهد بود ، بلکه تحمیل خواسته های شخصی و اجبار سازی دیگران به انجام خواست هاست ، حتی اگر پیام الهی باشد .
ب : شیوه پیام رسانی بر پایه اصل محبت و عشق و رحمت و جلب و جذب از راه ابراز محبت : زیرا اساساً علاقه و محبت ، اطاعت آور است و پیروساز و محبت سبب می شود که محب ، به شکل محبوب در آید ، چرا که اِنّ المُحِبَ لِمنْ یُحِب مطیع : دوستدار ، مطیع کسی است که او را دوست بدارد.( فنایی، سید ابوطالب، عوامل مؤثر در گرایش جوانان به نماز، نیایش نامه،پیششماره3)